هر چه شعر گل کنم
سنگ ناله می کند رود رود بی قرار
کوه گریه می کند آبشار آبشار
آه سرد می کشد باد باد داغدار
خاک می زند به سر آسمان سوگوار
سرو از کمرخمید لاله واژگون دمید
برگ وبار باغ ریخت سبز سبزدر بهار
ذره ذره آب شد التهاب آفتاب
غرق پیچ وتاب شد جست وجوی جویبار
بر لبش ترانه آب از گدازه های درد
در دلش غمی مذاب صخره صخره کوهوار
ازسلاله سحاب ازتبار آفتاب
آتش زبان او ذولفقارآبدار
باورم نمی شود کی کسی شنیده است
زیر خاک گم شوند قله های استوار
بی تو گر دمی زنم هر دمی هزار غم
روی شانه دلم هر غمی هزار بار
هر چه شعر گل کنم گوشه جمال تو
هر چه نثر بشکفم پیش پای تونثار